نویسنده: دکتر بهمن خانعلی زاده
طرفداران تئوری نمایندگی برای افزایش استقلال مدیره از مدیریت، از این پدیده پشتیبانی میکنند مدیره میبایست در اختیار مدیران غیرموظف باشد و معتقدند که رفتار فرصت طلبانه مدیرمیبایست توسط مدیران غیر اجرایی تحت نظارت و کنترل قرار گیرد. وجود مدیران غیر اجرایی در مدیره میتواند کیفیت تصمیمات مدیران اجرایی را تحت تاثیر قرار داده، مسیری راهبردی فراهم آورد، عملکرد را بهبود بخشد، مدیران را در مسیر پاسخگویی سوق دهد و رفتار فرصتطلبانه مدیران اجرایی را نظارت و کنترل نماید. تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد وجود اعضای غیرمظف در مدیره تا حد زیادی فعالیتهای مدیریت سود را متوقف میکند.
مدیر غیرموظف، عضو پاره وقت مدیره است که فاقد مسئولیت اجرایی در شرکت بوده و میبایست شرایط زیر را دارا باشد:
1- سهامدار شرکت و یا شرکتهای وابسته و فرعی آن نباشد.
2- هیچ گونه مشارکتی در مدیریت شرکت و یا شرکتهای وابسته و فرعی آن نداشتهباشد.
3- در استخدام شرکت و یا مشاور شرکت نباشد.
4- هیچ گونه منافع مستقیم و غیرمستقیم مالی و مدیریت در شرکت و شرکتهای وابسته فرعی آن نداشتهباشد.
5- وابستگی و یا رابطه خویشاوندی نزدیک با هیچ یک از مدیران و سهامداران نداشته باشد (احمدپور و منتظری، 1390).
منبع:
احمدپور، احمد و علیپور ، حسین. حسابداری. دانشگاه مازندران. 1391، صص 50-21.